سونوگرافی...

ساخت وبلاگ

از نیمه شعبان سال قبل تا نیمه شعبان امسال همه آنچه خواسته بودم، به واقعیت پیوست... فقط مینویسم تا بگویم که به خدا و ائمه اطهارش اعتماد کردی و شد... از این بعد هم به خدا و ائمه اش اعتماد کن... باخدا باش و پادشاهی کن...

به امید ظهور...

سونوگرافی......
ما را در سایت سونوگرافی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeqmsg بازدید : 231 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 17:37

بدون شک بهمن ماه ۱۴۰۱ یکی از بهترین دوران زندگی ام است... زندگی با مادر... دوره کرسی... چایی خوردن های دوره کرسی... میوه خوردن ها و حتی کیک ها و تخمه هایی که با مادر هرازگاهی دوره همان کرسی نوش جان میکنیم... جنقه ای که مادر برایم در حال بافتنش است که مبادا آنجا سرما به من اثر کند... حتی شوخی هایی که موقع بیرون نگاه کردن از در ایوان میگوییم که "اووه چه برفی" لذت بخش است... گپ هایی که باهم میزنیم و حتی غیبت هایی که پشت این و آن میکنیم، هرچند همه آنها از سر دلسوزیست... ارتباطمان را با پوریا با imo برقرار میکنیم و وقتی عکس هایش را در گوشی میبنیم دلمان می رود... سریال ها را پشت سر هم میبینیم... تک تک لحظه های این روزها لذت بخش است... از همان صبح که مادر زودتر از من بیدار می شود و تا شبی که بعد از آوا نما مادر زودتر از من میخوابد، همه اش لذت بخش است و خوشبختی... چه خوشی بهتر از این...در لا به لای استرس های این روزهای من که برای سوئد و کارهایش دارم... این لحظه های خوش و قشنگ همه آن ها را به فراموشی می سپارند... حرف ها و افکار زیادی از ذهنم می گذرد، ولی نمی دانم چرا نمیخواهم بنویسم... فقط توکل میکنم به خدا و مادر و خودم و خانواده ام را می سپارم به خدا... سونوگرافی......
ما را در سایت سونوگرافی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeqmsg بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 12:59